بسماللهالرّحمنالرّحیم (1)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فى الارضین.
روز کارگر بر شما عزیزان مبارک باد! براى من همهساله این دیدارى که با جمعى از کارگران در اینجا داریم، دیدار مطلوبى است؛ حرفهاى گفتنىاى هست و برتر و بالاتر از همهى آنها اظهار تشکّر و ارادت به جامعهى کارگرى کشور. امروز هم به همهى شما و به همهى جامعهى کارگرى کشور عرض ارادت میکنم و از خداى متعال عمیقاً درخواست میکنم به ما توفیق بدهد تا بتوانیم وظیفهى خودمان را در قبال جامعهى کارگرى انجام بدهیم؛ وظایف سختى داریم، وظایف سنگینى داریم.
اوّلاً ماه رجب است؛ میان میلاد پُربرکت امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) و مبعث پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیهوآله) قرار داریم؛ ماه توسّل است، ماه دعا است، ماه ذکر است. این آیات شریفهاى که این قارى عزیزمان اینجا تلاوت کردند: یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً * هُوَ الََّذِى یُصَلّى عَلَیکُم وَ مَل?ئِکَتُه،(2) [میفرماید] شما ذکر خدا بگویید، خداى متعال هم بر شما صلوات میفرستد، به شما درود میگوید؛ هم خود ذات اقدس الهى، هم ملائکهى او به شما مؤمنین درود میگویند. و بدانیم که ذکر خدا، یاد خدا راهنما است، راهگشا است، دستگیر است، میتواند ما را قادر بر گرهگشایى کند؛ گره زیاد داریم و دست قدرت و پنجهى توانایىِ خود ما انسانها است که باید این گرهها را باز کند امّا این قدرت را، این توانایى را خدا به ما میدهد. ذکر خدا به ما کمک میکند که بتوانیم بنبستها را باز کنیم و راهها را بگشاییم.
امروز من چند جمله و چند مطلب یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم. یک بحث دربارهى مفهوم عمومى کار، مفهوم گستردهى کار است؛ یک بحث دربارهى جامعهى کارگرى به معناى مصطلح است. دربارهى بحث اوّل که معناى گستردهى کار است، هر کسى که در جامعه به کارى مشغول است، به این معنا کارگر است؛ کارهاى تولیدى، کارهاى خدماتى، کارهاى مدیریّتى، کارهاى علمى؛ اینها همه کارگرند. یک مدیر هم در کار مدیریّتى خود کارگر است؛ یک استاد دانشگاه، یک استاد حوزه، یک دانشجو، یک طلبه، کسانى که این کارها را میکنند، کارهاى دینى، کارهاى تبلیغاتى، به این معنا همه کارگرند.
خب، کار به این معنا یک برکتى دارد که این برکت در هیچچیز دیگر نیست. کار به این معناى گستردهاى که عرض کردیم، سازنده است؛ هم سازندهى خود انسان است، هم سازندهى جامعه است، سازندهى دیگران است؛ بنابراین ارزش است. بیکارى، تنبلى، وقتگذرانىهاى بیجا، بىمورد، هدر دادن نیروى جوانى، نیروى فکرى، نیروى بدنى مذموم است، ضدّ ارزش است؛ این منطق اسلام است. هرکسى در هرجایى که دارد یک کارى را انجام میدهد، دارد یک ارزش مىآفریند. اگر با نیّت خدایى همراه باشد، عبادت است، ثواب است.
خب، در مورد این معناى کار، توصیهى عمومى این است که ما کار را گسترش بدهیم؛ به همه توصیه کنیم هرکس هرجا هست، کار کند، کیفیّت کار را بالا ببرد، حقّ کار را اداء کند. فرض بفرمایید یک دانشجو اگرچنانچه درست درس نخواند، حقّ کار را اداء نکرده؛ همچنانکه اگر یک استاد وقت نگذارد براى تدریس، خودش را آماده نکند، مطالعه نکند، وقتگذارى نکند، حقّ کار را اداء نکرده؛ اگر یک مدیر که در یک جایى نصب شده است -به عنوان وزیر، به عنوان مدیر، به عنوان نمایندهى مجلس- خود را وقف این کار نکند، حقّ کار را اداء نکرده. اینکه ما مسئولیّت یک مدیریّت را به عهده بگیریم منتها خودمان را، وقتمان را، تمام نیرویمان را صرف آن کارى که مسئولیّتش را به عهده گرفتهایم نکنیم و به کارهاى دیگر بپردازیم، حقّ کار اداء نشده است. لذاست که همیشه توصیهى بنده به مدیران دولتى، به مسئولان حکومتى -چه در قوّهى مجریّه، چه در قوّهى قضائیّه، چه در قوّهى مقنّنه، چه در نهادهاى گوناگون- این بوده است که این مسئولیّتى را که قبول میکنید، با همهى وجود دنبالش بروید. این نباشد که یک مسئولیّتى را بنده قبول بکنم، بعد یک مقدار از وقت را صرف آن مسئولیّت بکنم، مابقى را هم صرف کارهاى شخصى و کارهاى دیگر؛ نه، حقّ آن کار اداء نشده است. بنابراین در باب کار به این معناى عمومى، این توصیههاى کلّى است که داریم؛ حرف هم زیاد زدهایم، مطلب هم در این زمینهها خیلى گفتهایم؛ نمیخواهیم تکرار کنیم.